دل نوشته ها

وب نوشته های یک معلم در باره انچه که هست و باید باشد

دل نوشته ها

وب نوشته های یک معلم در باره انچه که هست و باید باشد

انحطاط اشور

در فواصل سالهای(590-640 ق.م)چیش پیش و دو پسرش کورش اول و اریارمنه به علت انکه با اشور در هر مورد که مصلحت وقت مینمود. دوستی نشان دادند قلمرو طوایف پارسی را که در پارس که اریارمنه فرمانروایی داشت و در انشان و پارسوماش که تحت حکومت کورش اول بود از تجاوز اشور و متحدان سکایی او تا حدی حفظ کردند.درطی جنگهایی که بین اشور و عیلام در گرفت و به انقراض عیلام انجامید (639 ق.م)کورش پادشاه انشان و پارسوماش با ارسال هدیه و تعارف به فاتح  به اشور نزدیک شد و در اثبات وفاداری یک پسر خود اروکوArukkuنام را به عنوان گروگان نزد اشور بانی پال فرستاد.مناسبات دوستانه با اشور هم قلمرو هخامنشی ها را از گزند سکاها ایمن نگهداشت و هم به انها امکان مناسبی بود تا پاره ایی از اراضی عیلام را نیز به قلمرو خویش الحاق نمایند.بعد از انکه مادها توانستند بر سکاها غلبه کنند کورش اول ناچار شد در مقابل قدرت و نفوذ مادها باز از در تسلیم و انقیاد در اید.البته این اضهار تابعیت کورش اول نسبت به هوخشتره تبعیت تمام طوایف پارسی را نسبت به پادشاه ماد الزام نمی کرد اما رابطه خویشاوندی که بعدها کمبوجیه اول(559-600ق م)پسر کورش اول را با خانواده هوخشتر-از طریق دختر اسیتاگ-منسوب کرد ارتباط بین خانواده ی هخامنشی ها و مادها را استوار نگهداشت و این موضوع  فرصتی مناسب برای هو وخشتره بود تا با اطمینان از امنیت داخلی خود را برای مقابله با اشور هماده کند.

در این میان مرگ اشور بانی پال و سلطنت متوالی اما کوتاه دو پسرش که با مدعیان و مخالفان خویش کشمکشهای سخت پیدا کردند اشور را در هرج و مرجی خون الود فرو برد و بعضی ولایات اشور از جمله فلسطین و فنیقیه از اشور جدا شدند.حاکم محلی بابل که نامش نبوپولسر بود و خود اهل بابل و استیلای اشور بر بابل را همچون اهانتی در حق خدایان خویش تلقی میکرد به اندیشه ی طغیان بر ضد اشور افتاد.دومین پسر اشور بانی پال بنام سین شارشکین که از برادر قبلی با تدبیر تر بود و نیز از حمایت مصر و یکدسته جنگجویان سکایی هم برخوردار فرصت مقابله با اتحادی که بین نبوپولسر با هووخشتره بوجود امده بود را نیافت.هووخشتره  بعد از حصول اطمینان از وفاداری هخامنشی معابر زاگرس را برای حمله به اشور را مناسب یافت  با نبوپولسر که طغیان بر ضد اشور را برای خود وظیفه ای الهی میدانست عهد همکاری بست.با انکه حکمران بابل در حمله یی که به مواضع سرحدی اشور کرد توفیقی نیافت اما حمله ی سریع فرمانروای ماد به کمک او رسید و اشور را در مقابله با دو جبهه غافلگیر کرد(614ق م).بالاخره در طی یک سلسله جنگهای خونین اشور خلع سلاح شد و در پایان یک  محاصره طولانی نینوا پایتخت ان سقوط کرد.فرجام امپراطوری دیرینه سال اشور در میان  آتش و خونی که طی قرنها جز آن به دنیا هدیه نکرده بود نابود شد.اگر خشونت و قدرت را عامل قابل اعتمادی در ایجاد ثبات بشمرند فرجام کار اشور میتواند در این باب رفع اشتباه کند.اینکه در دوره ی انحطاط قدرت و خشونت هم هنر و فرهنگ آشور رشد و توسعه بارزی یافت گواه آنست که فرهنگ و هنر آن اندازه که به آرامش و فراغت و صلح نیاز دارد از قدرت و خشونت و روح نظامی فایده نمی برد.

                                       نقل از تاریخ مردم ایران قبل از اسلام ص98-99تالیف عبدالحسین

                                       زرینکوب

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد