دل نوشته ها

وب نوشته های یک معلم در باره انچه که هست و باید باشد

دل نوشته ها

وب نوشته های یک معلم در باره انچه که هست و باید باشد

سلطنت ارد(۳۷-۵۶ق م)

              ارد(orod)و سیاست استمالت آمیز فیل هلنی

گزارش پلوتارک در باب کراسوس عمدا" از صحنه های وحشت بار و فالهای بد شگون و خطاهای بد فرجام مشحون شده است تا شکست کراسوس از سورن همچون  شکست روم از پارت جلوه ندهد.باز داستان تقلید "فتح رومی"از جانب سورن در سلوکیه و ئحکایت نمایش سر کراسوس در صحنه ی نمایش دربار ارمنستان ممکن است تلقی دولت پارت را از دنیای روم و انگیزه ی آنها را در ادامه ی یونانی مآبی خویش نشان دهد.در واقع وقتی سورن یک سرباز کراسوس را که به او شباهت داشت با کوکبه یی مسخره و با عنوان امپراطور با خفت و استهزاء تمام به سلوکیه وارد کرد گویی تقلید مسخره آمیزی را از مراسم پیروزی سرداران رومی اجرا می نمود.بعلاوه پلوتارک خاطر نشان می کند که وقتی سر و دست کراسوس را به ارمنستان فرستادند آنجا به مناسبت جشنی که در عروسی پاکور پسر جوان ارد با خواهر پادشاه ارمنستان بر پا بود در مجلس پادشاه نمایشنامه با-

-کا ئه(bacchae)اثر اوریپید شاعر یونانی اجرا میشد و بازیگر در هنگام انشاءشعری که در ضمن آن میبایست سر بچه گرازی را به جای سر پادشاه تبس به نمایش در آورد سر بریدهء کراسوس را ارا ئه کرد.این داستان که در صحت آن تردید شده است اگر درست باشد شاهد دیگری بر روح فیل هلنی پارتیهاست و اگر با آنچه در سلوکیه در تقلید فتح رومی گذشت در نظر آید نشان میدهد که با تفوق و توسعه ی قدرت روم سیاست استمالت آمیز فیل هلنی اشکانیان مقارن این ایام تبدیل به شعار سنجیده ای شده بود که ظاهرا" میکوشیده است تا عناصر یونانی را در بین النهرین و سوریه و آسیای صغیر تدریجا" در مقابل توسعه ی روم متحد کند.و نفرت از روم و اظهار وحشت و کراهیت نسبت به رسوم و آداب معمول رومی ها

را در زیر نقاب فیل هلنی در بین اینگونه عناصر تبلیغ و ترویج نماید.شاید پارت می اندیشید که با  تحریک یونانیهای سوریه و آسیای صغیر خواهد توانست توسعه ی قدرت روم را در جانب شرقی مدیترانه یک چند متوقف کند و به خطر اندازد و سیاست فیل هلنی هم برای اینکار دستاویزی مناسب بود.خاصه که تسامح پارتیها استفاده از این تفاهم با دنیای یونانی را برای آنها آسانتر میکرد. این فیل هلنی پارتها چنانچه قراین نشان میدهد در این دوره از آشنایی واقعی با فرهنگ یونان هم خالی نبود.سورن و ارد با فرهنگ یونانی آشنا بودند و وقتی سورن نسبت به نوشته های لهو امیز و مخالف اخلاقی که در بنهء لشکریان کراسوس پیدا شد اظهار نفرت میکرد.در واقع بیشتر نظر به استهزاء طرز زندگی و اخلاق و  آداب رومی ها داشت که از یونانی مآبی هم به جنبه های منحط آن گراییده بودند.گویی سورن میخواست احساسات ضد رومی را که سالها قبل میتریداتس کبیر پادشاه پونتوس آن را در بین اهالی آسیای صغیر و حتی سوریه و پارت تحریک و تهییج کرده بود دوباره احیاء نماید و از آن وسیله ای برای مبارزه با روم بسازد.معهذا اگر در قلمرو پارت کسانی امثال سورن بودند که میتوانستند در مقابل توسعه ی روم نقشی نظیر آنچه میتریداتس ایفا کرده بود انجام دهند ارد پادشاه پارت خود به هیچ وجه برای چنین کارهایی آمادگی نداشت و حتی تحمل محبوبیت فوق العاده ی سورن هم که این اقدامات ضد رومی نیز موجب افزونی آن می شد برای او خارج از حد طاقت بود.از این رو بدون آنکه فتح حران و شکست کراسوس استفاده کند سورن را که تاج و تخت خویش را بدو مدیون بود به قتل آورد و بدینگونه خود را از دغدغه ی تهدید یک معارض یا مدعی خطرناک خلاص کرد.اما زندگی بی دغدغه ای هم برای او تامین نشد.پسر جوانش پاکور که جشن عروسی او در ارمنستان با غلغلهء پیروزی سورن همراه شد به اشارت پدر به همراه یک سردار پیر مجرب با سپاهی ورزیده و جنگ آزموده در آنسوی فرات در دنبال کامیابیهای سورن تاخت و تازهایی کرد اما کاسیوس که باقی مانده سپاه کراسوس را به سوریه برگردانده بود با انکه تعداد سپاهیانش در آن نواحی معدود بود موفق شد سپاه پارت را در تنگنا اندازد و با امکانات محدودی که داشت از سوریه دفاع کند.

                                          بخش 8تاریخ ایران قبل از اسلام ص366تا367

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد