دل نوشته ها

وب نوشته های یک معلم در باره انچه که هست و باید باشد

دل نوشته ها

وب نوشته های یک معلم در باره انچه که هست و باید باشد

دمی با بزرگان

این است که مسئولیت اجتمایی اگر هم خیالی نباشد و موضوع آن از متن واقعیت اجتمایی و نیاز و آرمان عینی جامعه گرفته شده باشد باید برای روشنفکر مسئول بصورت یک شعار نسبی یا هدف محدود به زمان و مکان خاص تلقی شود نه به عنوان قالب ثابتی که برای همیشه مسئولیت وی را شکل دهد و در خود منجمد سازد چه در این صورت یا بر زمان و

جامعه مسلط خواهد بود و در نتیجه زمان را از حرکت باز میدارد و جامعه اش را در آن شکل و قالب ریزی میکند و به جمود می کشاند و عقب مانده و منحط می سازد و یا زمان از بندش رها می شود و حرکت می کند و و اوست که به صورت یک متعصب جامدی که از کاروان جا مانده و از زمان عقب می افتد و با جامعهئ بیگانه می شود و مسئولی میشود که قادر نیست مسئولیتش را انجام دهد و متعهدی که انجام تعهدش محال است و تنها کاری که می تواند بکند واویلا و وامصیبتا است و نق زدن و به زمین و آسمان بد و بیراه گفتن.

                                                (  علی-مکتب-وحدت-عدالت مرحوم شریعتی ص207)

روشنفکر بخوبی آگاه است که آنچه او را در قبال جامعه اش متعهد می سازد آرمانها و  نیازهای حیاتی جامعه است و این آرمانها و نیازها هم در یک نظام اجتماعی بر حسب زمان تاریخی و هم در یک زمان تاریخی بر حسب تغییر نظام اجتماعی متغیر و متفاوت است و روشنفکر تعیین موضوع نمی کند تا مسئولیت تا مسولیت اجتماعی خویش را در بند یک نظام اجتماعی واحد و یک زمان تاریخی ثابت محدود نسازد و هماهنگ تغییر و تحول جبری واقعیت های انسانی و اجتماعی بتواند حرکت کند و همچون متعصبان نباشد

                                                                                  (ص206)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد