دل نوشته ها

وب نوشته های یک معلم در باره انچه که هست و باید باشد

دل نوشته ها

وب نوشته های یک معلم در باره انچه که هست و باید باشد

جنگ سورن سردار ایرانی با کراسوس

در پست قبل اشاره شد که کراسوس برای اینکه برای خود در شرق شهرت و آوازه یی در بین رومیان کسب کند  به شرق آمد .این سوداهای او وقوع جنگ با پارتها را اجتناب ناپذیر میکرد.کراسوس  که در گذشته در فرونشاندن طغیان اسپارتاکوس و انقلاب بردگان شهرت یافته بود و به کنسولی هم رسیده بود. اشراف زاده یی فوق العاده توانگر بود و چون بارها گفته بود فقط کسی میتواند خود را توانگر واقعی بداند که از عهده ی ایجاد و تجهیز سپاهی خاص خویش برآید.وقتی در سال55(ق م) دوباره عنوان کنسولی یافت در صدد بر آمد با تجهیز و ایجاد اینگونه سپاه در سنین پیری هم قدرت توانگری خود را بیازماید و با کسب شهرت و قدرت بیشتر خو را از رقیبان خویش-قیصر و پومپه-برتر کند.کراسوس با وجود ثروت فوق العاده اش به خاطر خست عجیب و مخصوصا"به طمع جلب ثروت بیشتر بی انکه سنای روم به او اجازه جنگ با پارتها را داده باشد از همان آغاز حرکت از روم با لاف و گزاف کودکانه یی که از مرد شصت ساله یی مثل او به سفاهت می مانست خود را فاتح شرق می خواند و از تسخیر باختر و هند هم دم میزد.سودازدگی برای نیل به این فتوحات که قیصر هم طی نامه های خویش وی را در آن باب تشویقها میکرد در وی چندان قوی بود که به مجرد ورود به سوریه از فرات گذشت و به بین النهرین آمد.اما در شمال بین النهرین به فتح چند شهر یونانی نشین که مردم آنها خود از روی میل و رغبت تسلیم روم شدند اکتفا کردو بی آنکه به بهانه ی تقویت یا حمایت مهرداد سوم به بابل یا سلوکیه هم بتازد به سوریه بازگشت. اما وقتی یک شهر کوچک یونانی بین النهرین که نامش زنودوتی بود  در مقابل او به مقاومت برخاست آن را به قهر گرفت و جون ان شهر را به غارت داد و اهلی ان را به بردگی فروخت چنان از این کار درخشان خویش خرسند شد که اجازه داد تا سربازانش به خاطر همین فتح محقر او را امپراطور بخوانند.در هر حال در همان آغاز کار اوقات خود را در سوریه صرف غارت معابد و تعدی به مردم و تحمیل مالیاتها و عوارض سنگین کرد و وقتی فرستادگان ارد) orod)نزد او امدند و از جانب پادشاه پارت تخلیه شهرهای بین النهرین را از وی خواستند با لحنی غرور امیز گفت که جواب پادشاه پارت را در سلوکیه بابل خواهد داد.با انکه پاسخ فرستاده ی ارد طعنه امیز بود و نشان می داد که پارتها به شدت جلوی پیشرفت او را سد خواهند کرد.کراسوس بی انکه به دعوت همکاری آرته باذ پادشاه ارمنستان که به او پیوسته و او را بر ضد پارت برمی انگخت  اعتناد کند از فرات گذشت و بعد از انکه رهنمایی یک شیخ عرب قسمت عمده ی سپاه او را در جستجوی یک راه کوتاهتر در بیابانهای بین النهرین خسته و فرسوده کرد به سپاه پارت برخورد. این سپاه که ارد به سپهسالاری سورن

برای مقابله با کراسوس فرستاد سواره نظام پارت بود که در جنگهای صحرایی قدرت پهلوانی و مهارت بی مانند از خود نشان میداد.خود ارد هم با پیاده نظام به ارمنستان

رفته بود تا پادشاه آنجا را از اعزام کمک به کراسوس باز دارد.و با نیروی پیاده پارت که

در جنگهای کوهستانی کارامدتر بود ارمنستان را از چنگال نفوذ روم بیرون بیاورد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد