دل نوشته ها

وب نوشته های یک معلم در باره انچه که هست و باید باشد

دل نوشته ها

وب نوشته های یک معلم در باره انچه که هست و باید باشد

ظهور دولت هخامنشی

فرمانروایی آستیاک به نواده اش کورش منتقل شد  اما دولت مقتدری  که طوایف ایرانی حدود زاگرس(ماد و پارس)به وجود اوردند باقی ماند و به سعی کوروش رشد و تکامل یافت. خود ماد البته یک ولایت حاکم نشین امپراطوری تازه شد اما طوایف ماد همچنان مثل سابق  با نام و آوازه ی دیرینه ی خویش باقی ماندند و بعدها نیز همواره مخصوصا"در نزد یونانیها از هر دو قوم بعنوان قومی واحد یاد

می شد و در واقع بررغم تغییر خانواده ی سلطنتی تفاوت آنها بیش از تفاوتی که امروز  بین عشایر کرد و لر هست نبوده است.در هر حال کورش دوم پادشاه هخامنشی شهر انشان تمام قلمرو ماد را که قسمت عمده ی سرزمین آشور نیز جزو آن بود به میراث هخامنشی خویش الحاق کرد و یازده سال بعد هم بابل با تمام بازمانده میراث آشور به این قلمرو وسیع افزوده شد و با فتح بابل(539 ق م)بزرگترین امپراطوری ایرانی در این نواحی بوسیله پارسی ها بوجود امد.

میراث عمده ای که با سقوط هگمتانه از ماد و خاندان دیااکو ئیان برای ایران باقی ماند بدون شک همان وارث این خاندان بود:کورش دوم (کورش بزرگ).چرا که این پادشاه هخامنشی نه فقط قسمتی از تربیت و فرهنگ دربار ماد را از طریق مادرش ماندانه به ارث برده بود بلکه در عین حال تمام سنتها و اداب حکومت دیااکوِ ئیان را نیز همراه قلمرو آستیاک در حوزه ی اختیار خویش در اورده بود.به علاوه این نکتهء جالب که مغان ماد(کاهنان قوم)در نزد پارسی ها نیز همچنان مجری و ناظر آداب و مراسم دینی باقی ماندند نشان میدهد که طوایف ماد و پارس با آنکه طی چندین قرن از سایر طوایف آریایی جدا شده بودند همچنان آن مراسم و عقاید دیرینه را نگه داشته بودند و آداب و اصول هر دو قوم چنان مشترک و مشابه بود که اجرای مراسم دینی طوایف پارسی هم به وسیله ی کاهنان قبایل ماد بعمل میامد.هرودوت به صراحت مغان را یک طایفه از طوایف ششگانه ماد  نام میبرد.در کتیبه یی که داریوش در بیستون در شرح کارهای خویش بر دل صخره ها نقش کرد.زبان دیگری جز زبان پارسی ها  را لازم ندید به کار برد این نکته حاکی از انست که طوایف ماد و پارس در این دوره زبان جداگانه یی نداشته اند و اگر هم جزئی اختلاف لهجه  هم طرز بیان دو قوم را از یکدیگر ممتاز میداشته است آن اختلاف تا حدی نبوده است که داریوش ناچار باشد برای آنکه شرح کارهای خود را به رخ این مدعیان مقهور بکشد یک نسخه از کتیبه خود را هم به زبان آنها بنویسد.با اینهمه تمدن ماد که در دوران پارسی ها نیز همچنان به تکامل خود ادامه داد البته غیر از عناصر ایرانی پاره ای چیزها هم از اقوام بومی زاگرس و از قوم اورارتو و آشور و عیلام اخذ و جذب کرده بود.آمیختگی این عناصر را حتی در آثاری که ضمن گنجینه ی زیویه و مفرغهای لرستان بدست آمده است میتوان یافت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد