دل نوشته ها

وب نوشته های یک معلم در باره انچه که هست و باید باشد

دل نوشته ها

وب نوشته های یک معلم در باره انچه که هست و باید باشد

دمی با بزرگان

اساسا" وحدت علمی یک فاجعه است مرگ علم است .هر جا و در هر ملتی هر مذهبی و هر جامعه ای که وحدت علمی و وحدت قالبهای اعتقادی بوجود آمد علامت این است که یا در آن جامعه استبداد فکری و اعتقادی وجود دارد یا مرگ گریبانگیر اندیشه و فکر شده.

                                                 (علی-مکتب-وحدت-عدالت.مرحوم دکتر شریعتی ص169)

جامعه زنده جامعه ای است که در آن همه ی عقلها میاندیشد و بشریت اینجور است که هر عقلی بجوری می اندیشد و یک حقیقت واحد را بگونه ای تلقی میکند که با تلقی دیگر فرق دارد که اگر چه من این حقیقت را به این شکل می فهمم تو همان حقیقت را مثل من معتقدی اما به شکل دیگری می فهمی ولی این اختلاف فهم ما در یک حقیقت واحد دلیل باطل بودن من یا باطل بودن تو نیست هر دو بر حقیم اما حقیقت در قالبهای ذهنی من و قالبهای ذهنی تو اختلاف شکل و اختلاف تصویر ذهنی پیدا کرده-هر دو بر حقیم من مسلمانم و اسلام را به این شکل معنی می کنم تو هم به شکل دیگر معنی میکنی.نه من زندیقم و نه تو.من امام زمان را به این شکل می  فهمم و تو هم به آن شکل هر دو معتقدیم اما هر کدام در سطح ذهن و شعور و شکل فهم و عمق فهمو  رنگ روح خودمان اینها با هم اختلاف دارد.                     (ص169-170)

دیکتاتوری برای چه بد است؟بقول روسو برای آنکه در آن یک تن می اندیشد و دیگران حق اندیشیدنندارند.این است که یک جامعه تبدیل به یک تن می شودبرای یک مغز اما وقتی آزادی قلم و اندیشه هست بمیزان تن ها عقل وجود دارد و شخص وجود دارد و در تصادم اینهاست که فرهنگ و تمدن بوجود می آید.(ص174)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد